English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4162 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
HMI's U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
add-ons U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-on U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
background program U برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
upgraded U بهبود امکانات
upgrades U بهبود امکانات
upgrading U بهبود امکانات
upgrade U بهبود امکانات
computerization U عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
internally stored program U کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
remoter U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
customises U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised U بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
retrofit U بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
interrupt U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
automation U کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
enhance U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
water power utilization U کاربرد انرژی هیدرولیک کاربرد نیروی ابی
tools U در سیستم کامپیوتری
computer system U سیستم کامپیوتری
computing system U سیستم کامپیوتری
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
computer information system U سیستم اطلاعات کامپیوتری
multicomputer system U سیستم چند کامپیوتری
hybrid computer system U سیستم کامپیوتری دو رگه
automatic data handling U سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
small computer system interface U میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
liveware U عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
overlap processing U پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
captures U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
capturing U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
capture U قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
expandable U سیستم کامپیوتری که قابل رشد است .
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
coral U زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم بلارنگ
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
knowledge U سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی
machined U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
inquiries U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiry U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
hack U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hands on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
machines U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
hands-on U فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
dual U سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
modeled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
primary U 1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
baseline document U سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
model U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
priorities U اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
priority U اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
land arm mode U سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
systems analysis U برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
modelled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
processor U سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
conversational mode U سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
cbt U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
models U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
object U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
diagnostic U نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
down U مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
consumables U موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
bundle U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundles U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
internal U زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
bundling U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
protocols U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
customers U شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
customer U شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
standards U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
direct objects U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objects U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objecting U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
diagnostic U تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
indirect objects U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
protocol U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
home grown software U برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
objected U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
CBMS U استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
front panel U مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
integrated U ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
process U نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
primary U که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
processes U نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
auto U سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
autos U سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
kernel U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
monitored U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
BACS U سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
privilege U حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
monitor U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
multi- U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
multi U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
monitors U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
kernels U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
logic U عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
interval timer U شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
bells and whistles U یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
macintosh U یک سیستم ریزکامپیوتری مشهور که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است مکینتاش
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
data integrety U ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
physical record U همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
process bound U برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
electronic bulletin board U یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
store U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
storing U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
IBM U بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
memories U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
volatility U تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده
retrospective parallel running U اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
command U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commanded U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
storage U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
commands U کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
distributes U سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distributing U سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distribute U سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
chassis U فریم فلزی که تختههای مدار را به همراه سیم ها و سوکتهای لازم در سیستم کامپیوتری پوشش داده است
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
assign U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
mttr U متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
keyboard terminal U صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
assigning U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
fault U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
assigned U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigns U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
teletypewriter U صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند
winchester disk U دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1in order to improve
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com